مدح و شهادت حضرت امام رضا علیهالسلام
مهی که در همه عمرش، خدای باور بود فضای مکتب توحـید، از او منّور بود کسی که خوانده نبی بضعة النبی او را گُل هـمیـشه بـهـار بـهـشت کـوثـر بود حـدیث سـلـسـلـۀ او زبـانـزد هـمـه شـد فـروغ بخـش دل عاشـقـان حـیـدر بود سرود هجـرت او تا به توس از یثرب بـرای اهـل ولایت، چـه درد آور بـود شرر به خـرمن جانش زدند در غربت دلـش از آتـش زهـر سـتـم مـکّـدر بود لبش به زمزمه و دیـدگان او پُر اشک لبان و دیـدۀ او چـشـمهسار کـوثـر بود چو شخص مارگزیده به خویش میپیچید میان حجـرۀ در بسـته دیـدهاش تر بود به یک نگاه به در، شعله بر دلش افتاد گمان کنم که در آن جا به یاد مادر بود شب فـراق گـذشت و گه وصـال رسید شبی که دیـدن روی گـلش، میّـسر بود پس از وداع جوادش، به پیـش دیدۀ او نفس نفس زد و در لحظههای آخر بود به روی بال ملائک به عرش میبردند گُـلی که از سـتم این زمـانه پـرپر بود اگرچه گـشت «وفایی» گُل نـبی پرپر از این شمـیم بهشتی جهان معـطّر بود |